۱۳۸۹ آذر ۱۴, یکشنبه

نقل این نقل مکان

می گفتند که بد جایی است و بسته به بد جایی است. هر وقت بخواهند درمان می گذارند و درمان تخته می شود و درمان درد این درمان گذاشتن هم که با کرام الکاتبین است از بس بدجور می گذارند لابد. اگر این طور نبود که اصلن چرا می بایست اینسان دل گران می داشتیم؟ به هر روی باید از آن جا فرار می کردم وقتی و حالا هم همان وقت رسیده.

چرا حالا آن وقت رسیده؟ دلایل فراوانند. بستگی به درگذارندگان را که کنار بگذارم می رسم به پایین آمدن کیفیت خدماتشان و به روز نشدن صفحه و فلان و بهمان. از آن که بگذریم هم می رسم به درد خودم. کمی ناراضی ام از فضای آن جا. خودم کردم اما به هر روی زیاده فضایش درگیر احساسات شده بود و از زیر بارش هم نمی توانستم هیچ طور فرار کنم. باید رهایش می کردم؛ که کردم. حالا نشسته ام این جا که این را شروع کنم به همان نام؛ تنها فاصله گرفته ام از هر چه احساسات زدگی آن فضای چند ساله شده. این جا می نویسم اما باز با همان نام چند ساله شده و بی فراموش کردن این چند سالگی.

ابن جا حتمن جای بهتری خواهد بود.

۶ نظر:

  1. in avalin comment dar makane jadid, mobarake

    پاسخ دادنحذف
  2. اين روزها دو سال پيش تازه تر بودند...سيد.

    بي فراموش كردن اين چند سالگي،‌اين جا حتما جاي بهتري خواهد شد!

    پاسخ دادنحذف
  3. که این طور. ما نیم‌نگاهی داشتیم به قبلی. ببینیم این چه جوری‌ه

    پاسخ دادنحذف
  4. من با این یکی موافق ترم. فعلن بخاطر شکل و شمایل! گرافیک این بهتره....

    پاسخ دادنحذف
  5. جای جدید انگیزه ی فراوون به ت عطا کنه واسه نوشتن تایماز جان

    پاسخ دادنحذف